کد مطلب:162439 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:141

حیدر حلی
سید حیدر به سال 1246 ه.ق. در شهر حله متولد شد. نسبت او به امام حسین علیه السلام می رسد. او در كودكی یتیم شد و تحت سرپرستی عمویش قرار گرفت. به سال 1304 ه.ق. در حله وفات یافت و او را در نجف اشرف و در صحن مرتضوی دفن كردند.



1. تعثر حتی مات فی الهام حده

و قائمه فی كفه ما تعثرا



2. كأن اخاه السیف أعطی صبره

فلم یبرح الهیجاء حتی تكسرا



3. له الله مفطور من الصبر قلبه

و لو كان من صم الصفا لتفطرا



4. و منعطفا اهوی لتقبیل طفله

فقبل منه قبله السهم منحرا



5. لقد ولدا ساعة هو والردی

و من قبله فی نحره السهم كبرا [1] .



6. مالی اسالم قوما عندهم ترتی

لا سالمتنی ید الأیام ان سلموا



7. الخیل عندك ملتها مرابطها

والبیض منها عری أغمادها السأم



8. اعیذ سیفك ان تصدی حدیدته

و لم تكن فیه تجلی هذه الغمم



9. و لا غضاضة یوم الطف أن قتلوا

صبرا بهیجاء لم تثبت لها قدم



10. فالحرب تعلم ان ماتوا بها فلقد

ماتت بها منهم السیاف لاالهمم [2] .



11. كفانی ضنا ان تری فی الحسین

شفت آل مروان اضغانها



12. غریبا أری یا غریب الطفوف

توسد خدك كثبانها




13. و قتلك صبرا باید أبوك

ثناها و كسر أوثانها [3] .



14. یلقی الكتیبة مفردا

فتفر دامیة الجراح



15. و بهامها اعتصمت مخا

فة بأسه بیض الصفاح



16. و تسترت منه حیاء

فی الحشا سمر الرماح



17. مازال یورد رمحه

فی القلب منها و الجناح



18. و حسامه فی الله یسفح

من دماء بنی السفاح



19. حتی دعاه الیه أن

یغدو فلبی بالرواح [4] .



20. عفیرا متی عاینته الكماة

یختطف الرعب ألوانها



21. فما أجلت الحرب عن مثله

قتیلا یجبن شجعانها [5] .



1. شمشیرش آنقدرها بر سرها فرود آمد تا كند شد، اما قبضه ی شمشیر همچنان در دست توانای او استوار ماند.

2. گویی شمشیر برادر وفادار او بود كه تا قطعه قطعه نشد از یاری او در جنگ دست نكشید.

3. خدای من، گویی دل او یكپارچه شكیبایی بود كه اگر سنگ هم در برابر این مصائب قرار می گرفت، می تركید.

4. برای بوسیدن طفلش خم شد اما قبل از او تیر گردن طفل را بوسید.

5. آن طفل و مرگ همزادند. قبل از اینكه پدر در گوشش اذان بگوید، تیر در گوش او تكبیر گفت.


6. چگونه با گروهی مسالمت كنم كه خونی ایشانم و باید از آنان خونخواهی كنم؟ روزگار مرا به سلامت نگذارد اگر آنان را به سلامت رها كنم و از آنان انتقام نگیرم.

7. اسبها از ماندن در اصطبل خود بیزار و غلاف شمشیرها از پوشاندن آنها خسته شده اند.

8. پناه به خدا می برم كه شمشیر تو زنگ بگیرد و هم و غم را با آن از بین نبری.

9. برای آنها ننگ نبود كه در جنگ با شكیبایی كشته شوند و تا آخر باقی نمانند.

10. این جنگ نیز می داند كه اگر آنها كشته شدند، همتهایشان پابرجا مانده است.

11. همین درد برای من كافی است كه با قتل امام حسین علیه السلام دلهای پركینه ی آل مروان شفا یافته است.

12. ای غریب طف، چه شگفت است كه می بینم گونه ی تو بر روی شنها قرار گرفته،

13. و كشته شدن صبورانه ی تو به خاطر مجاهدات پدرت بود كه كمر آنها را خم كرد و بتهای آنها را شكست.

14. به تنهایی با یك لشكر مبارزه می كرد و همه ی آن لشكر مجروح می شدند و می گریختند.

15. و شمشسیرها از ترس او خود را در داخل سرها مخفی می كردند.

16. و نیزه ها از شرم او در داخل شكم ها مخفی می شدند.

17. نیزه ی او پیوسته در دل و پهلوهای آنها فرومی رفت.

18. و شمشیر او در راه خدا خون زنازادگان را می ریخت.

19. تا زمانی كه خدا او را خواند و او اجابت كرد و به سوی خدا رفت.

20. هنگامی كه قهرمانان، این كشته را بر روی زمین به خاك آلوده دیدند، از ترس رنگ از چهره شان پرید.

21. هیچ گاه در پایان جنگ دیده نشده كه كسی كه كشته شد،شجاعان را بترساند.



[1] ادب الطف، ج8، ص8.

[2] همان، ص 25-26.

[3] همان، ص 28-29.

[4] اعيان الشيعه، ج، ص 266.

[5] اعيان الشيعه، ج 6، ص 266.